ناخدا باخدا

گر ناخدایی با خدا باش...

ناخدا باخدا

گر ناخدایی با خدا باش...


هوالمحبوب




نام: متولد تهران 1345

شغل: عضو هیات علمی دانشگاه

مسئولیت: رئیس مرکز بررسی های دکترینال امنیت بدون مرز ایران

تحصیلات:

لیسانس در علوم سیاسی

فوق لیسانس در روابط بین المللی

PHD در امنیت ملی با گرایش دکترین و خط مشی علوم استراتژیک

برد تخصصی از انگلیس

تحصیلات میان رشته ای:

اقتصاد

جامعه شناسی

علوم نظامی(دریایی، زمینی، عملیات ویژه، انتظامی)

مدیریت(عمومی، دولتی، استراتژیک)

فلسفه اسلامی، فلسفه غرب

کتب، کنفرانس و مقالات:

بیش از 140 کنفرانس علمی(داخل و خارج کشور)

31 جلد تالیف (در حوزه علوم استراتژیک)

تئوکراسی(خداسالاری) در عمل

دکترین امنیت بین المللی جهان اسلام

ابر دکترین جمهوری اسلامی

استراتژی دریا- اقیانوسی

نظام امنیت رسته جمعی دریا پایه- اقیانوس هند و امنیت پیرامون سه قاره (افریقا، آسیا و اقیانوسیه)

هیدروپلیتیک و هیدرواستراتژی خلیج فارس

هیدروپلیتیک، هیدرواکونومی و هیدرواستراتژی دریای خزر

آینده جهان اسلام و غرب (بررسی تطبیقی آینده شناسی همکاری و تقابل اسلام و غرب)

تحلیل سیستم های حکومتی (الیگارشی، دموکراسی، تئوکراسی)

دموکراسی در عمل: پورنوکراسی، رشیوکراسی؟

التماس به خلق شرمندگی است

التماس به خلق شرمندگی است

اگر برآورده شود، منت است

و اگر برآورده نشود، ذلت

 

التماس به خدا شجاعت است

اگر برآورده شود، رحمت است

و اگر برآورده نشود، حکمت

 

من میخوانم، تو میخوانی، او سواد ندارد، ما میخوانیم، شما میخوانید، آنها کتاب ندارند

 

من میخورم، تو میخوری، او گشنه است، ما میخوریم، شما میخورید، آنها فقط نان خشک میخورند

 

من درس میخوانم، تو درس میخوانی، او مجبور است کار کند، ما درس میخوانیم، شما درس میخوانید، آنها فقط بیل و داس میشناسند

 

من میخندم، تو میخندی، او گریه میکند، ما میخندیم، شما میخندید، آنها به زور لبخند میزنند

 

من سفر میکنم، تو سفر میکنی، او تا شب کار میکند، ما سفر میکنیم، شما سفر میکنید، آنها هر عید شرمنده کودکشان میشوند

 

من راه میروم، تو را میروی، او در سی.سی.یو است، ما راه میرویم، شما راه میروید، آنها جانبازند

 

من وبلاگ دارم، تو وبلاگ داری، او حسرت کار با کامپیوتر دارد، ما وبلاگ داریم، شما وبلاگ دارید، آنها فقط غم دارند

 

من وَگوام، تو وَگویی، او فقط شوخیهای مردم را میبیند، ما وگوییم، شما وَگویید، آنها تلویزیون ندارند تا معنی ویگولنزج را بفهمند

 

من ناشکرم، تو ناشکری، او بابت همان لقمه نان شکر میکند، ما ناشکریم، شما نا شکرید، آنها با تمام سادگی چقدر خوشبختند