ناخدا باخدا

گر ناخدایی با خدا باش...

ناخدا باخدا

گر ناخدایی با خدا باش...

اینم واسه اونایی که می گن ینی چی ناخداباخدا.....

برد کشتی آنجا که خواهد خدا                   اگر جامه در تن درد ناخدا

یار سفر کرده

سلام بر یار سفر کرده

سلام از جنس سلامی که وقتی کسی به کسی سلام می کند معنایش اینست که تو از سوی من از هر حیث و جهتی در امان هستی و هر گز مو جبات تاثر خاطر و رنجش دلت را فراهم نمی آورم.

با توجه به این معنی و مفهوم سلام،تاملی باید و نگرشی شاید که نکند،خدای نخواسته،هر روز و شب به آن آقای کل و کل آقایی عرض سلام داشته باشیم ولی سلامی عاری از این مفهوم وخالی از این معنی.

مباد که در سایه سو ء کردار و زشتی رفتارمان،در هر بعد از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی موجبات تاثر خاطر و رنجش قلب شریف حضرتش را فراهم بیاوریم.

بسیار مایه تاسف است که با زبان سلام گوییم ولی در عمل سلامی و سلامتی از ما دیده نشود.زیارتی کم بار و سلامی کم محتوی ویا خدای نخواسته بی محتوی.

چه خوب است اعضاء و جوارح کسی که سلام می کند سالم باشد.چشم و گوش دست و پا که زبان ندارند سلام کنند ولی باید که سلام آن ها بیش از زبان باشد.

اگر پا را از این فراترنهادیم و سلام را به معنی تسلیم گرفتیم که کار مشکل تر و دائره تنگ تر می شود.کی سلام من به راستی سلام است؟ آن وقتی که تسلیم باشم و مطیع باشم و فرمانبردار.

اینجاست که خود می توانیم حساب خود را برسیم وقبل از این که نسبت به ما حکمی کنند حاکم باشیم که:بل الانسان علی نفسه بصیره و لو القی معاذیره

چه مقدار از سلام هایی که می گوییم و درودهایی که می آ وریم حقیقت دارد و واقعیت؟آن مقدار که مطیع هستیم و تسلیم.

بر این اساس،معلوم نیست کار من و امثال من چگونه باشد. گاهی در پی توجه به این امور آنچنان یاسی به دل می نشیند و نا امیدی آدمی را می گیرد که حالت انزجار و تنفری از خودش پیدا می کند. چه زیارتی؟!چه سلامی؟

زیارت عاشورا می خوانیم،با لعن ها و سلام ها. آل یس می خوانیم.به حرم امام رضا یا سایر مشاهد مشرفه مشرف می شویم پیوسته زیارت جامعه کبیره می خوانیم و سلام های ایام هفته را میآوریم ولی...

چه مقدار از آنها همراه تسلیم است؟در مورد خودم که باید سکوت همراه با شرم و خموشی توام با آزرم داسته باشم.

اگر به راستی یک سلاممان واجد این دو جهت باشد،بهتر است از سلام های بسیار خالی از آن.

امید است عنایتی کنند و به صورتهای سلاممان سیرتی بخشند و به ظاهر درودمان باطنی کرامت نمایند و تسلیم را- که حقیقت اسلام است - به ما ارزانی دارند.

آنچه آوردیم- که چه بسا ممکن است با این که واقعیت است،یاس آفرین باشد- یک بعد قضیه است و یک روی این سکه.

خوشبختانه بعد دیگرش مسرت بخش و سرور زاست و نور امید به دلها می بخشد و آن انتظاری است که متقابلا از آن طرف داریم که انتظاری نا بجا نیست وآن این که:

اگر سلام مستحب است،جواب آن واجب است و جمعی که ما به آنان عرض سلام داریم گروهی اند که مستحب از آنان فوت نمی شود تا چه رسد به واجب.

در اینجا عرضه می داریم یابن رسول لله،هر که هستیم،هر چه هستیم،بد هستیم،خیلی بد.ولی آقا،شما تنها سلام خوب ها را پاسخ می دهید؟فکر نمی کنم،چون مشرکان و بدعت گذاران،آنقدر دور شده باشیم و منحرف که سلاممان جواب نداشته باشد.

گاهی بچه ای کار بدی کرده است. با شرمندگی سلام می کند. جوابش نمی دهند. دو مرتبه سلام می کند اعتنا نمی کنند.ولی آنقدر سلام را تکرار می کند تا سر انجام پاسخش بدهند.

آقا!امام زمان!ای مولای با محبت و رافت! ما بچه های بدی هستیم. تعارف هم نمی کنیم.همه مان بدیم.بدی هر کداممان هم به گونه ای است.چه بسا بدی آنها که مردم فکر می کنند خوب اند بیشتر باشد ولی آنقدر سلام می کنیم،آن قدر عرض درود و تحیت می آوریم تا سر انجام لطف و عنایت شما پدر مهربان و مهربان تر از هر پدر مهربان را نسبت به خود جلب نماییم و کاری کنیم تا با همه زشتیها و کسر و کاستی ها و قصور و تقصیرات،پاسخمان دهید.

خوب است چون برادران یوسف پیامبر با سر افکندگی و شرمساری همراه با چشم گریان و دل بریان به دربار ولایت مدار یوسف خاندان رسالت(ع)-که چون یوسف کنعانی همراز چاه غیبت و زندان غربت است و خدای همانند او کارش را و امر ظهور و فرجش را یک شبه اصلاح کند - دست نیاز برآوریم و عرضه بداریم:

یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا. ان الله یجزی المتصدقین.

بدین امید که این بضاعت مزجاه و متاع نا چیز از پیشگاه مقدسش مردود نگردد و چه سعادت و فوزی است اگر قبول افتد.